استغفار، درجهی انسانهای بلندمرتبه است و شش مرحله دارد. اول: پشیمانی از گذشته؛ دوم: تصمیم بر ترک گناه در آینده؛ سوم: پرداخت حقوق مردم، تا آن که خدا را ملاقات کنی؛ چهارم: جبران واجبات ترک شده؛ پنجم: از بین رفتن گوشتهای روییده از حرام در بدن؛ ششم: چشاندن سختی طاعت به بدن برای جبران خوشی معصیت.
اللهم اجعلنی فیه من المستغفرین و اجعلنی فیه من عبادک الصالحین القانتین, و اجعلنی فیه من اولیائک المقربین برأفتک یا ارحم الراحمین
در فراز اوّل از دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان با دلی شکسته متوجه بارگاه الهی میشویم و میگوییم:اللهم اجعلنی فیه من المستغفرین
خدایا! مرا امروز از استغفار کنندگان قرار بده.
«استغفار» به معنای توبه و طلب بخشش از گناهان است. «استغفار» عملی پسندیده است که سبب تقرّب انسان به پروردگار میشود. اگر انسان به بخشش و رحمت پرودرگار امید نداشت و نسبت به آیندهی خود مأیوس و نگران بود، هیچ گاه استغفار نمیکرد، بلکه روز به روز بر دامنهی گناهانش افزوده میشد.
«استغفار» باید جنبهی عملی داشته باشد؛ زیرا استغفار واقعی آن است که عمل صالح، جبران گناهان و اصلاح گذشته را در پی داشته باشد. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند:
استغفار، درجهی انسانهای بلندمرتبه است و شش مرحله دارد. اول: پشیمانی از گذشته؛ دوم: تصمیم بر ترک گناه در آینده؛ سوم: پرداخت حقوق مردم، تا آن که خدا را ملاقات کنی؛ چهارم: جبران واجبات ترک شده؛ پنجم: از بین رفتن گوشتهای روییده از حرام در بدن؛ ششم: چشاندن سختی طاعت به بدن برای جبران خوشی معصیت.
علی بن حمزه از نزدیکان و شاگردان امام صادق علیهالسلام چنین میگوید:
دوستی داشتم از سران بنی امیه، روزی به من گفت از امام صادق علیهالسلام برایم اجازه بگیر تا به خدمتش برسم. من برای او اجازه گرفتم و با هم به حضور آن حضرت رفتیم. دوستم سلام کرد و در محضر امام نشست و به امام چنین گفت: «قربانت گردم، من کارمند این قوم یعنی خلفای بنیامیّه بودم و از این رهگذر، ثروت کلانی به دست آوردم. اینک توبه کردهام، با این اموال چه کنم؟!»
امام فرمودند: «اگر افرادی مثل شما، «اعوان ظلمه» نبودند، بنی امیه نمیتوانستند حقوق ما را پایمال کنند و به این همه مال و ثروت برسند».
آن گاه فرمودند: «اگر راه نجات تو را بگویم، آیا به آن عمل میکنی؟!»
او عرض کرد: «آری، قول میدهم که عمل بکنم».
امام فرمودند: «همهی ثروتی که از ناحیهی بنی امیه به دست آوردهای، به حساب بیاور و مالک آنچه از اموال را شناختی، به او برگردان، و صاحب آنچه را که نمیشناسی، از سوی صاحبش صدقه بده. اگر چنین کنی من در پیشگاه خدا، ضامن بهشت برای تو میشوم».
علی بن حمزه میگوید: پس از آن که امام صادق علیهالسلام دوستم را نسبت به پاک ساختن اموالش و توبهی حقیقی نصیحت فرمود، دیدم دوستم مدت طولانی در فکر فرو رفت و سپس عرض کرد: «من تصمیم خود را گرفتم و دستور شما را انجام خواهم داد». از محضر امام بیرون آمدیم. دوستم با ما به کوفه بازگشت و همهی آن چه به دست آورده حتی لباسی را که بر تن داشت، به صاحبانش رد کرد و بقیه را صدقه داد. کار به جایی رسید که ما برای او لباس میفرستادیم و معاش روزانهاش را تأمین میکردیم. از این جریان چند ماه بیشتر نگذشته بود که او بیمار شد. به عیادت او رفتیم، در حال جان دادن چشمانش را گشود و گفت: «ای علی بن ابی حمزه! سوگند به خدا، مولای تو؛ امام صادق علیهالسلام به وعدهی خود وفا کرد.» این را گفت و از دنیا رفت. جنازهاش را برداشتیم و پس از غسل و کفن و نماز، دفن کردیم.
پس از مدتی به حضور امام صادق علیهالسلام رسیدم. حضرت فرمود: «ما به وعدهی خود دربارهی دوستت (یعنی ضمانت بهشت) وفا کردیم». عرض کردم: «درست میفرمایی! دوستم هنگام مرگش همین گونه به من خبر داد!»1
بنابراین فراز نخست از دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان دربارهی توبه است.
از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شد که فرمودند:
توبه را به تأخیر مینداز؛ زیرا مرگ ناگهانی میآید.2
امام علی ابن ابیطالب علیهالسلام میفرمایند:
توبه قلب را پاک میکند و گناهان را میشوید.3
در قسمت دوم دعای این روز عرض میکنیم:و اجعلنی فیه من عبادک الصالحین القانتین
خدایا! مرا در زمرهی بندگان شایسته و فرمانبردار خویش قرار بده.
بندهی صالح کسی است که اعمال نیکو و شایسته، ملکه و عادت او گردد. سختیها و مشقّات را برای خدا تحمل کند و در راه خداوند از جان و مال و زن و فرزند بگذرد. ایمان به مبدأ و معاد، تلاش در راه عدالت، سبقت در خوبیها، مبارزه با فساد و منکرها و گسترش معروف و خوبیها، نشان دهندهی روح طاعت بنده نسبت به مولا و پروردگارش است. در بخش آخر از دعای روز پنجم، با حالتی ملتمسانه، به درگاه ایزد منان روی میآوریم و میگوییم:
و اجعلنی فیه من اولیائک المقربین برأفتک یا ارحم الراحمین
خدایا! مرا از اولیا و دوستان مقرّب خود قرار ده، به رأفت و مهربانیت، ای مهربانترین مهربانان!
اولیای خدا، کسانی هستند که میان آنان و خدا فاصلهای نیست؛ حجابها از قلبشان کنار رفته است و در پرتوی نور معرفت و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل میبینند آن گونه که هیچ شک و تردیدی به دلهایشان راه نمییابد. در نظر اینان هرچه جز خداست، کوچک، کم ارزش و ناپایدار جلوه میکند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام در خطبهی معروف «همّام» دربارهی اولیا خداوند چنین میفرماید:
دلهای آنان محزون و مردم از شرّشان در امان هستند.4
در قسمت دیگری از این خطبه میفرمایند:
اگر اجلی که خداوند برای آنان مقرر کرده، نبود، حتی یک چشم بر هم زدن ارواح آنان در بدنهایشان آرام نمیگرفت، به خاطر عشق به پاداش الهی و ترس و وحشت از مجازات کیفر او.
در فراز آخر از دعای روز پنجم از مقام قرب اولیای الهی سخن به میان آمد. ویژگی دیگر اولیای خداوند این است که هرگز دلشان نمی لرزد و اندوهناک نمیشوند.
سختترین لحظه برای آنان، لحظهی هجران و دوری از پروردگار است.
زبان حال چنین افرادی در دعای کمیل این گونه است:
اگر مرا به آتش دوزخت بسوزانی، صبر میکنم، اما فراق و دوری تو را چگونه تحمل کنم؟
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 24.
2ـ قصار الجمل، ج 1، ص 79.
3ـ همان.
4ـ نهج البلاغه، خ 193.
نویسنده:حجتالاسلام محمود نیاکان مشهدی
نظر |